کودکــــانه های من
اردیبهشت زیبا و روستای زیبای گاوکشک من و هستی، دختر عموم روز عقد عمه مینا.. امروز با گریه اومد خونه گفت حسن منو از گروهش کرده بیرون خیلیم عصبانی بود. پرسیدم چرا بیرونت کرد؟ با بغض گفت واسه گنجیشکا تله گذاشته بودن من گنجیشکا رو فراری دادم. خندیدم گفتم کار خوبی کردی. خودت باید از گروه میومدی بیرون و به اونا هم میگفتی که نباید پرنده ها رو اذیت کنن. لبخند اومد رو لباش و گفت اصلاً بهتر که بیرونم کرد. من نمیخوام تو گروهشون باشم.. بهار88 *عکس مورد علاقه مامان* یکی از سرگرمیای مامان گلی عکس گرفتن از من بوده و هست.
Design By : Pars Skin |